جدول جو
جدول جو

معنی گلوله خوردن - جستجوی لغت در جدول جو

گلوله خوردن
(سِ کَ دَ)
برخورد کردن گلوله به کسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گول خوردن
تصویر گول خوردن
فریب خوردن، گول خوردن، فریفته شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لول خوردن
تصویر لول خوردن
در جای خود جنبیدن و پیچ خوردن، لولیدن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ رِ گُ دَ)
رجوع به گلوله خوردن شود
لغت نامه دهخدا
(سَ تَرْ وَ کَ دَ)
مدور کردن. گرد کردن. بشکل گلوله درآوردن، مجازاً خوردن غذایی و این را در حال تعریض گویند: بشین غذا را گلوله کن، یعنی زهرمار کن
لغت نامه دهخدا
(سَ دَ)
فریب خوردن. فریفته شدن. از راه به در رفتن:
نخوری گول سکندر نروی همره خضر
چند گردی ز پی چشمۀ حیوان محتاج.
باقر کاشی (از بهار عجم).
من از بی عقلی گول خورده این عمل کردم. (از تاریخ عالم آرای عباسی ص 349). از این دروغ راست نما گول خورده. (از تاریخ عالم آرای عباسی ص 368).
در لهجۀ یزدی ’گال خوردن’ در بازی مخصوص ’گوبازی’ به کار رود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ)
لولیدن. لول زدن: میان دست و پای مردم لول میخورد، میلولد. رجوع به لول زدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گول خوردن
تصویر گول خوردن
فریب خوردن، از راه بدر شدن، فریفته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لول خوردن
تصویر لول خوردن
لولیدن، لول زدن، وول زدن
فرهنگ لغت هوشیار